چند روز پیش درجایی خوندم که بالای چهلوهفت میلیون کاربر فعال ایرانی در شبکههای اجتماعی هماکنون در حال فعالیت میباشند. در ابتدا من که از اوایل ظهور اینترنت در ایران در این نوع شبکهها فعال بودم بسیار خوشحال شدم چراکه حضور در شبکههای اجتماعی و اتصال به اینترنت مستلزم پیشرفت زیرساختهای ارتباطی هست. اما جایی که بسیار نگرانکننده است حضور بدون ملاحظه همین تعداد افراد در شبکههای اجتماعی هست. این افراد که هیچگونه آموزشهای امنیتی و فرهنگ حضور در این شبکهها رو فرانگرفتند و همانند رانندگان بدون آموزش و گواهینامهای هستند که هم برای خودشان و هم برای سایرین خطرآفرین هستند.
بااینکه مسائل امنیتی در محیط سایبری بسیار مهم میباشند و متأسفانه هموطنان زیادی به دلیل عدم رعایت نکات بسیار سادهای در دام کلاهبرداران قرار گرفتند. ولی موضوع بحث این مطلب زیاد در مورد مسائل امنیتی نیست و هدفم بیشتر بعد فرهنگی مسئله هست.
نکته دیگه ای هم که باید اشارهکنم منظور من مسئله بافرهنگ و یا بیفرهنگ بودن افراد جامعه نیست. چراکه ماها ادعای فرهنگ 2500 ساله داریم!
متأسفانه تمایز قائل شدن بین هویت واقعی و هویت مجازی بیشتر از هر چیزی در فضای مجازی کنونی جامعه ما احساس میشود. در روشن شدن موضوع باید بگم که بخش نسبتاً عمدهای از افراد احساس میکنند فضای مجازی یک دنیای دیگر و مستقلی هست که در اون میتونند دارای شخصیتی متفاوتتر از خود واقعی باشند. بحثی که به نظرم جالب و در حین حال دردناک میرسد و نیاز به مطالعات فراوان و علتیابی هست.
ولی در واقعیت باید قبول کنیم که فضای مجازی تنها یک ابزار ارتباطی هست که تنها شیوه و نحوه تعامل افراد رو تغییر داده است. بهطور مثال در زمانهای قدیمی شیوه ارتباط بین دو شخص رودررو بود و یا از طریق نامه انجام میشد. ولی بهطورکلی مسئولیت حرفی که از زبان شخصی جاری میشد و یا توسط اون فرد در نامهای نوشته میشد، فارغ از نحوه انتقال پیام تماماً به عهده اون شخص بود.
امروزه با پیشرفت تکنولوژی بهراحتی میتوان در هر مورد موضوعی نظر داد و یا زیر هر پستی در اینستاگرام و یا توییتر اظهارنظر کرد. تا این جای قضیه همهچیز عالی به نظر میرسد ولی اگر به کامنت های زیر پستها و مطالب و اظهارنظرها در فضای مجازی دقت کنیم به جرات میتوان گفت با شگفتی روبرو میشیم! شگفتی که جز با کلمه “فرهنگی مطلق ” نمیتوان هضمش کرد. بددهنیها، ناسزاها، کلمات رکیک و غیرقابلتحمل، حمله دستهجمعی به اکانت های افراد مشهور و ورزشکاران و …
آیا مشکل از بیفرهنگی جامعه واقعی ماست و یا توهم جدایی هویت واقعی و مجازی؟
برای من جواب دادن به این سؤال از جواب دادن به سؤالات المپیاد سختتر به نظر میرسد. ولی تا جایی که من دیدم و شنیدم تقریباً اکثر افراد جامعه، حتی بددهنترین افراد هم وقتی یک خانمی و یا بچهای در اطرافشان حضور پیدا میکنه بهطور کاملاً محسوسی سعی میکنند در نحوه صبحت شون تجدیدنظر کنند تا مبادا هویت اون ها خدشه دار نشود.
حالا چطوریه که همین افراد بااینکه میدونند در همین فضای مجازی خانمی و یا بچهای و یا استادی و … هست ولی به نحو بسیار وحشتناکی فحاشی میکنند و شخصیت مجازی شون با هویتشان در دنیای واقعی زمین تا آسمان فرق میکند؟
چند روز پیش در حین گشتوگذار در فضای مجازی، وارد حساب کابری این افراد شدم و اطلاعاتی که در بیو این افراد بود منو واقعاً شگفتزده کرد.افرادی با عناوین دکتر، مهندس، پدر و مادرو… کم نبودند و در کل همه نوع تیپی در بین شون بود! همین افراد که در جامعه ادعای فرهنگ و شخصت میکنند. درسته که با چند بررسی نمیتوان نتیجه قطعی صادر کرد ولی باید اعتراف کرد فارغ از موقعیت اجتماعی و خانوادگی، برخی افراد در فضای مجازی احساس میکنند که آزاد هستند و میتوانند هر طور که دلشان خواست رفتار و یا اظهارنظر کنند. و جالبتر اینکه برخی احساس میکنند با ساختن اکانت های جعلی میتوانند هویتشان را پنهان کنند و کسی متوجه بیفرهنگی و ذات واقعیشان نخواهد شد. درحالیکه سخت در اشتباهاند!
به نظر من یکی از دو سؤال زیر میتوانند خودشان جواب مسئله باشند.
آیا ذات واقعی این نوع آدمها واقعاً اینی هست که در فضای مجازی نشان میدهند؟
و یا اینکه این افراد دچار دوشخصیتی هستند و در دنیای واقعی و مجاری با دو هویت متفاوت زندگی میکنند؟
پینوشت: چند وقتی هست که در صورت مواجهه با این نوع افراد سریعاً اقدام به بلاک و ریپورت کردنشان میکنم. چراکه سکوت در چنین مواردی درنهایت به ضرر جامعه خواهد بود و بهمرورزمان این نوع بدهنجاری ها در جامعه خواهند شد.