چند وقتی هست که همش آرزو میکنم که ای کاش دوباره به دوران کارشناسی برمی گشتم. نه اینکه دلم برا اون روزهای سخت تنگ شده باشد. بیشتر حسرت روزها و زمان هایی را میخورم که میتونستم صرف کارهای بسیاری کرده باشم!
البته به بیشتر اهدافم در اون دوران رسیدم، ولی خب اون اهداف با دید امروزی که دارم میتونستن جامع تر و بزرگتر باشند.
اینجاست که واقعا معنای واقعی جلمه زیر رو درک میکنم.
“اگر یک بار دیگر به دنیا می آمدم همان اشتباهاتم را تکرار میکردم ولی اندکی زودتر!”
این جمله رو از دوران نوجوانی به یادگار دارم، اونروز ها به خودم میگفتم خب چرا باید اصلا اشتباه کنم که بخوام اونم تکرار کنم یا نکنم(خب فکر میکردم میشه اشتباه نکرد!). امروز واقعا به عمق جمله “اندکی زودتر”پی میبرم. ما اگر امروز توانایی هایی داریم و یا اندکی قدرت تشخیص خوب و بد رو پیدا کردیم، همش بخاطر تجارت مان و بیشتر بخاطر اشتباه هایمان پی باشد. ما آدم ها بیشتر از شکست ها باد میگریم تا از موفقیت ها.
اگر امروز اهداف روزهای چند سال پیشم رو زیاد کامل و جامع نمیبینم بخاطر این مسیر سختی بوده است که برای رسیدن به این روز طی کرده ام و متقابلا تجاربی که این مسیر به من عطا کرده اندکی دید بهتری نسبت به زندگی و دنیا بهم داده است.
این روزها سعی میکنم از حداکثر زمان و انرژی خودم بهره ببرم. چرا که نمیخواهم دوباره حسرت برگشتن به دوران کارشناسی دوباره سراغم بیاد. ولی اعتراف میکنم خیلی سخته که بتونی تمام انرژی و زمانت رو مدیریت کنی و به بهینه ترین حالت ممکن برسی. و نیاز به مدیریت و برنامه ریزی صحیح کاملا احساس میکنم. احساس میکنم الویت بندی مهم ترین و پرچالش ترین مسئله رو روی ما باشد.
هر سال سعی میکنم روی یکی از جنبه های زندگی تمرکز بیشتری داشته باشم که امسال هدف اصلی م مدیرت زمان و انرژی می باشد. سعی می کنم انرژی و زمان هایم را صرف کار و خاصی بکنم که ارزش وفت گذاشتن رو داشته باشن. واقعا عصبی میشم وقتی کسی باعث هدر رفتن زمان و انرژی من میشه!
اگر به دور و بر خودمون نگاه کنیم چنین آدم هایی کم نیستن و ربطی هم به مدرک تحصیلی اون ها ندارد. بعضی آدم هیچی برا گفتن ندارن و بیشتر شبیه خون آشام های انرژی و زمان هستند. بنظرم باید به این افراد گفت خواهشا وقت و انرژی منو تلف نکن!
البته اگه روراست باشیم خودمون کم زمان و انرژی هدر نمیدیم. خیلی ها رو میبینم که ساعت ها صرف گشت و گذار تو اینستا و تلگرام میکنن. ساعت ها رو صرف گفت و گوهای پوچ میکنن. ساعت ها جلوی تلویزیون میشینند. ساعت ها وقتشون رو صرف آدم هایی میکنن که حتی لیاقت ندارن چند دقیقه ار این عمر گرانبها رو صرفشون کرد و …
همه ما درگیر چنین اعمال و آدم هایی هستیم ولی چون بهشون عادت کردیم بعضا اصلا از وجودشون آگاه نیستیم. خود من هم همین طور بودم تا اینکه یه هفته کامل اعمالم رو ثبت کردم. بعد از یک هفته که داشتم نوشته هام رو چک میکردم نتایج عجیب غریبی جلو من بود که اگر دست اون داده ها رو ثبت نکرده بودم باورم نمیشد که برای من هستن. یکی از عجیب ترین داده های بدست آمده مدت زمانی بود که صفحه نمایش گوشی م روشن بود، به طور میانگین 5 ساعت در روز!
این داده ها باعث شد که به فکر اقدام اساسی بمنظور مدیریت زمان و انرژی بکنم. خداروشکر بعد از مدت ها مطالعه و فکر تونستم به نسبی به یک شرایط رضایت بخشی برسم. در آینده در مورد اقدامات عملی که هم اکنون به کار میبرم مطلبی خواهم نوشت.
1 دیدگاه در “مدیریت زمان و انرژی – بخش اول”
امکان ارسال دیدگاه وجود ندارد.